بچههای گردان دور یک نفر جمع شد. به طرفشان رفتم تا علت را جویا شوم. دیدم رزمندهای دارد میگوید: «اگر به من پایانی ندهید بی اجازه به اهواز میروم.» پرسیدم : «چی شده؟ قضیه چیه؟» گفت: «به من گفتند برو جبهه، اسلام در خطر است. آمدم اینجا میبینم جانم در…
بیشتر »