« اصلاحات دو پا دارد! | به یاد بابای اختلاسگرم! » |
وقتی دستت به ماه نمیرسه
از رو ناچاری عاشق تیر چراغ برق نشو ??
عالیه الما جان
معلوممیشه خیلی زرنگی!
فقط میدونی که عاشق خورشید باید بسوزه و بسازه
دوست داشتن ما
بازی برف و خورشید بود…
هر چقدر عاشقانه تر می تابیدم
محو تر می شدی!
خب دستمون که به ماه نمیرسه
ولی چشم
سعی میکنم سر خودم کلاه نذارم
:))))))))))))
فدای مهربونیت عزیزم
به اندازه ی تیر چراغ برق هم نور ندارم
ماه که جای خود دارد
البته ماه بیچاره هم نورش را از خورشید میگیره
خدا کنه نور خدا هم بر دل ما بتابه و کمتر از ماه نباشه ظرفیت من نالایق
شما ماهی که ما رو ماه میبینی دوست عزیزم
حتی بهتر از ماه شب چهارده
تو نماز شبت برای منم دعا بکن لایق بشم
طوبی من بزرگ ترین سوال عمرم همینه. باورت میشه؟دوست دارم یه روز برسم بهش
بعضی از علما و عرفا میگن فقط عشق خدا
بعضی ها هم میگن عشق به خدا که یه چیز توهمی نیست که…با همین عشق به بنده هاش معنی میگیره
حتی یه جا خوندم نمیدونم از یکی از بزرگان بود (من اسم ها رو به حافظه م نمیسپرم) میگفت عشق مجازی( منظور عشق فضای مجازی نه ها!!! منظور عشق به جز عشق خدا…. آره میگفت عشق مجازی هم اگه پاک باشه مثلا عشق خالص لیلی و مجنون….اون خداست که داره در قالب بنده هاش عشق می ورزه…
و خلاصه اینکه طوبی من خودم نمی تونم عشق خدا را مستقیم حس کنم
همش در قالب عشق به بنده هاااش حسش میکنم مثلا وقتی یه نوشته عاااالی می خونم و اشکم میریزه اون لحظه ناگهان یه جرقه ای از عشق خدا رو حس میکنم
یا در لحظه هایی که خیییلی عااااشق و بی قرارم برای عشق زمینی اون لحظه می تونم مستی و تب داغ عشق خدا رو بغهمم
یا حتی وقتی مثلا یه آهنگ عاااااالی گوش میدم و تو ماشین و جاده عشق خدا رو حس میکنم یعنی در قالب هنر یا یه خلاصه یه نشونه ای یه زیبایی ایی
نمیدونم تونستم منظورمو بگم؟ دلم می خواد در این باره باهات حرف بزنم
راستی طوبی از بین الطلوعین امروز که برات نظر نوشتم و دیدم نیستی که جواب بدی یهو انقدر جاتو خااالی دیدم که حد نداره
آخه تو همش بودی و زودی جواب میدادی طوبی جونم.
شایدم چون امروز تولدم هست طبق معمول دنبال یه نشونه م….
و این پست تو که مرتبط با سوال همیشگی منه به نظرم بی حکمت نیست
سلام شیدا جان عزیزم
تولدت مبارک باشه دوست خوبم
حالا که دیر دارم تبریک میگم تولدت رو
میخوام یه هدیه تقدیمت کنم از جنس آرزوی قشنگت
:::: برای عاشق خدا شدن و با تمام وجود عشقش رو احساس کردن یه راه آسون هست::: اینکه خودت رو غرق در ناز و نعمتش ببینیم
حتی بلا و سختی ها هم نعمتند… نعمتهایی که خیلی بیشتر از دیگر نعمتها دوستشان دارم…. ببین چقدر خدا خوبه و مهربونه و چقدر به ما نعمت بی شمار داده…. انقدر دلت سرمست عشقش میشه که حد نداره
یک گل زیبا که دیدی با ذوق و شوق نگاهش کن و باور کن خدا اون گل رو برای تو آفریده حتی اگه تو دشت گل دور از خانه و کاشانت روییده و حست رو بهم بگو دوست نازنینم
راستی این دعا رو یادم اومد از آیتالله قاضی که به شاگرداشون توصیه میکردن در قنوت نمازها بخونن
شاید شما خودت هم شنیده باشی یا ملتزم باشی بهش ولی برای یادآوری به خودم خوبه چون گاهی فراموشم میشه:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حُبَّك وَ حُبَّ ما تُحِبُّه وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ العَمَلَ َ الَّذِي ْ يُبَلِّغُنِي اِلی حُبِّکَ وَ اجْعَل حُبَّك اَحَبَّ الاَشیاءِ اِلیَّ
انشاءالله که خداوند منان و کریم خودش راهی برای بندهاش بسوی خود باز کنه. آمین
شیدای عزیزم
تولدت مباااااارک دوست خردادی من
بیخود نیست که اینقدر گرم و بامحبت هستی چون دخت بهاری اما بهاری که نفسهای تابستون گرمش کرده.
اون هم اواخر بهار که کمکم گرمای تابستون خودش رو نشون میده. ببخشید که دیر پیامت رو دیدم و دیر تبریک میگم. عموما من همیشه دیر میرسم و این معضلی هست که درگیرشم. مبارک باشه به مادر عزیزت تولد دختری مثل تو. اینقدر باایمان و بامحبت♡♡
شیدا جان!
آرزوی دوستت برای تولدت اینه که بزودی بهترین نشانههای عشق الهی رو در قلبت احساس کنی.
راستش به نظر من هم عشق از مجاز به حقیقت میرسه و مسلما آدمهای بامحبت و عشق راه عشق الهی رو زودتر پیدا میکنن. مسلما کسانی هستن که عشق الهی رو ورای این عشق مجاز حس کردن ولی برای رسیدن به این عشق باید اول در عشق به مخلوقات او چنان سخاوتمند و بخشنده باشیم و از بریز و بپاش نترسیم تا شایسته عشق او بشیم. تو این وادی دو دسته هستن یک دسته کسانی هستن که یک نفحاتی دیدن و چیزهایی فهمیدن و دوست دارن جلو برن اما هنوز به سرچشمه نرسیدن و دسته دیگه کسانی که چشیدن و چنان بیقرار شدن که دیگه هیچی جز این عشق رو نمیخوان.
اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ أَلا فَتَعَرّضُوا لَها
شیدا جان! به نظرم ما باید خودمون رو در معرض این نفحات قرار بدیم. یعنی هر چند وقت یکبار چیزی میرسه که در واقع از او رسیده و اگر بپذیریم شاید یک پله بالا ببرنمون. راستش برای خودم رو میگم. مثلا چند وقتی است که درگیر رفتاری هستم که باید با فردی پرتوقع و نه چندان خوشخلق از اطرافیانم داشته باشم اما بلاخره امروز حدیثی دیدم از امام جعفرصادق که تکلیفم رو فهمیدم. این راه پیدا کردن شخصیت درست از نظر امام هست: نرمخو باش و نرم رفتار کن، پاکیزه حرف بزن و وقتی با جامعهات روبرو میشوی خوش برخورد باش.” این یعنی هم تلخ نباشیم و هم تلخ نشیم. یعنی تلخی رو هم که دیدیم ما تلخ نشیم و بدمون نیاد و خودمون هم به تلخی حرف نزنیم.
این برای من یک نفحه بود که حالا اگر خودم رو در معرضش قرار بدم یک قدم نزدیک شدم. میدونم سخته ولی تصمیم گرفتم عملی کنم به امید خدا.
شیدای عزیزم! مطمئنم شما خیلی از من جلوتر هستی پس باید بگردی و نفحاتی که او بهت هدیه میکنه پیدا کنی خصوصا که با کتاب حاج آقا هم انس داری.
و این هم به عقل ناقص من میرسه که هر چقدر عشق و محبتمون رو به اهل بیت نثار کنیم و دوستشون داشته باشیم به عشق"او” نزدیکتر میشیم و این عشق هم که عشقی الهی هست باز در افرادی دیده میشه که خانواده و اطرافیانشون رو بی مزد و منت دوست دارن و هر کاری میتونن و از دستشون برمیاد برای اونها انجام میدن. برام دعا کنم دوست عزیزم چون مدتی هست که بخاطر درسها و امتحانها نتونستم خیلی به پدرم و پدر و مادر همسرم رسیدگی کنم و به خودم قول دادم بعد امتحانها جبران کنم. دعا کن شرمنده نشم.
ممنون طوبای عزیزم چه حرفای قشنگی حدیث نفحات، حدیث مورد علاقه منه…و اینکه خودتونو در معرض این نفحات بگذارید…در معرض آدمای عالی، نکته های عالی حتی گاهی یه موسیقی عالی، یه حدیث ناب، یه مجلس پاک معنوی یه دوست خوب یه عشق واااقعی درجه یک، یه ولی راه خالص و خوب یه استاد فوق العاده… منتها باید یه مقدار با سکوت درونی و خالی کردن ذهن از این هیاهوها و هزاار جور اطلاعات فراااوووون به دردنخور. بتونیم حس کنیم که این نسیم ها داره می وزه….و برعکسش هم آدمای خزانی با نفس سرد که تمووووم حس و حال خوب آدم در معرضشون کم میشه…چه لزومی داره در معرضشون قرار گرفتن…حالا گاهی به دلایلی اجباریه ولی اختیاری ها رو میشه کمش کرد
راستی چه تصمیم عاااالی ایی گرفتی
برات دعا میکنم موفق شی.
هنوز ذکر الله رو که بهم گفتی انجام میدم و این د عای زیبای قنوت ممنون عزیز دلم
خییلی دوستت دارم تو هم یکی از اون نفحات نابی دوست معنوی انرژی مثبت من.
در پناه خدای یکتا باشی طوبای عزیزم
شیدا جان ازت ممنونم
چه نکتههای خوبی یاد گرفتم
اینکه باید ذهنمون رو اول خالی کنیم تا اون نسیم رو حس کنیم مثل اینکه آدم دور خودش پتو بپیچه بعد انتظار داشته باشه که خنکای نسیم رو حس کنه! واقعا ذهن هم همینه.
درسته اگه ذهن پر باشه از کلی اطلاعات بدردنخور و حرفهای مفت و… چطور میشه در معرض اون نفحات قرار گرفت؟
چه نکته کلیدی بود. ممنونم خواهر خوبم
به نظرم همین فضای مجازی هم اگه مدیریت نشه خودش میشه یه پتو روی پتوهای دیگه(خنده)
این که گفتی با آدمهای سرد و خزونی هم کمتر ارتباط داشته باشیم هم یه نکته عالی دیگه بود. البته گاهی متاسفانه مجبوریم شاید باید سعی کنیم تا میتونیم روحمون رو تقویت کنیم که تاثیر نگیریم.
به نظرم ما اینجا با هم یک مباحثه جالب راه انداختیم:)
ولی واقعا میخوام روی اون نکته اول که گفتی کار کنم الان که ذهنم درگیر امتحاناته ولی بعدش خیلی چیزا باید حذف بشه از برنامهام چون الان که نگاه میکنم هیچ اثر مثبتی برام نداشته.
ممنون دوست و خواهر خوبم شیدا♡
با سلام و احترام جالب بود پس باید در این هنگام چه کرد؟ موفق باشید التماس دعای فرج و شهادت
سلام دوست جان با تشکر از حضورت
میدونین به نظر من عشق واژه مقدسیه و با محبت و دوست داشتن فرق میکنه. محبت رو میشه به خیلیها داشت اما عشق باید سرچشمه داشته باشه چون عاشق باید برای عشق خودش حتی از جونش بگذره پس مهمه که عاشق کسی بود که ارزش داشته باشه ولی دوست داشتن اینطور نیست. در واقع عشق رو باید فقط به خدا داشت یا کسی که به خدا گره خورده.
دیگه مختاره پینار جان
همون عشقای یکقرونی دوقرونی دیگه:)
به شرط اینکه حالش خوب بمونه و موقتی نباشه♡
عشق فقط عشق خدا به بنده ش و عشق مادر به فرزندش
بقیه همش تصور عشقه ،در واقع یه سوء تفاهم هست
در کل بگم به غیر از اون دو مورد بالا،بقیه به ظاهر عشقها ازنوع یک قرونی دو قرونی هستند.
هرکی هم غیر این ادعا داشت
طوبا جان بدان او از کذابین هست:))
نمیدونم شاید
عشق مجازی هستن دیگه
عشق حقیقی همونه که گفتی عشق به معبود
عشق مادر هم سایهای از عشق خداست.
ولی اگر دو نفر هم همدیگر رو به خاطر خدا دوست داشته باشند شاید به عشق حقیقی منجر بشه ولی خوب اتفاق نادری هست!
فرم در حال بارگذاری ...