« ماجراهای پسر و پدر: خرید | ماجراهای پسر و پدر: کووید ۱۹ گرفتم » |
وقتي هيتلر شيشه شيرش رو ميخواد
-شيشه شيرم رو بيارين
زودباشين با شمام
آهاي! نشنيدين!
ااااااي خدا
طوبي
مخصوصا با این شعر قشنگی که سر درش نوشتی:
غبار غم برود…حال٬ خوش شود حافظ
باشه دوستم همونطور که نوشتی رااااحت لم میدیم و به اونچه نمیتونیم تغییر بدیم میخندیم…
گاهی میگیم یعنی یه روز تو باغ خوشگل بهشت هم دور هم با دوستای باحالمون لم میدیم و بخندبم فااارغ از تموم غم ها
الهی آمیییین به این دعای زیبا و قشنگ و پر از امید
واقعا وقتی آدم راضی باشه این دنیا هم بهشته
گرچه اعتراف میکنم خیلی سخته رسیدن به مقام رضا ولی با اطمینان میگم وجود رفیق خوب و باایمان خیلی موثره.
ممنون از حرفهای دلگرم کننده و مثبتت شیدای عزیزم.
بهترین ها نصیبت.
اوه اوه چه شود!!! :)
طوبی چند روز همون موقع هایی که تازه این وبو سلختی خواب دیدم بهت میگم وااای طوبی پس باغت چی شد
من اون باغو می خوام باغ باصفای طوبی
و هی دنبالش میگشتم
وقتی بیدار هم شدم فکر میکردم تو به جای اون وب اینو ساختی ولی رفتم دیدم عه؟؟ نه اونم هست
اینجا شاد و دوست داشتنیه
راستی زهره جونم میدونی چقدر دوستت دارم؟
واقعا شيدا جون
خواب من رو ديدي؟
مي بيني شيدا دوستهاي مجازي هم مي تونن اينقدر به هم نزديك باشن كه حتي توي خواب هم به فكر هم باشن.
خدا رو شكر كه اين كلبه هاي مجازي رو دوست داري.
البته كلبه مجازي شيدا خيلي باصفا و قشنگه.
پر از استعاره هاي بامعنا كه من عاشقشونم.
دل به دل راه داره دوست خوب و عزيزم.
شاد باشي هميشه و سلامت.
فرم در حال بارگذاری ...