صفحات: << 1 2 ...3 ...4 5 6 ...7 ...8 9 10 11 12 ... 15 >>
متناقضترین واقعیات در ایران?
سايپا مطمئن?
دانشگاه آزاد اسلامي?
اينترنت پرسرعت ايران?
بانکداري اسلامی?
شايسته سالاري?
هرجا سخن از اعتماد است نام بانک ملي ايران ميدرخشد!?
علامت استاندارد ايران نشانه مرغوبيت کالاست?
لطفا اگر موارد دیگری هست بفرمایید اضافه کنم?
ایی ادابازیا چیه مو اخلاق فقط برام مهمه??
چیزی نیست! یه کلاغ خارجی داره به اهالی محل گودمورنینگ میگه!
? از امین شفیعی
#خودباختگی
#غربزدگی
کاری ندارم کجایی چه میکنی
بیعشق بسر مکن
که دلت پیر میشود…
قیصر امین پور
خانومی تعریف میکرد :
من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛
از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت به طرف در اتاق دویدم که برم بیرون.
لباسم را از پشت گرفت و مانع خروجم شد.
در حالیکه عصبانی بودم داد زدم:
ولم کن!
بخدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛
سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛
خیلی از دستت ناراحتم..
نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش میکنم تنهام بذار…
بعد یک دفعه سرم را به عقب برگردوندم و دیدم پیراهنم به دستگیره در گیر کرده و شوهرم سر جاش نشسته و از خنده روده بر شده..!????
خدا هیچکس و ضایع نکنه!
پن: بانوان محترمه و خواهران عزیزم امیدوارم این پست و پست قبلی من رو که خوندین دندون قروچه نکنین. خب حالا چی میشه گاهی یه سوزن هم به خودمون بزنیم؟?
روانشناس به مرد: چشمات رو ببند و تمرکز کن. فرض کن کنار یک رودخانه خروشان ایستادی. امواج رودخانه و صدای آب رو میشنوی؟ خوب بهش گوش بده. زیبا و دلنشینه نه؟ حالا آروم آروم برو جلوتر. اون قایق رو میبینی که کنار ساحل رودخانه است؟ برو جلو و تماشاش کن. چه قایق قشنگی! به رنگ آبی، رنگ آب، رنگ آرامش، حالا یواش یواش همه مشکلاتت، دردسرهات، سختیهات، بنبستهای زندگیت، گرفتاریهات و همه معضلات حل نشدنیت رو بریز توی قایق، بپیچ تو یک بسته و بگذارش داخل قایق. خوب حالا یواش یواش قایق رو هل بده توی آب… نترس هل بده. بازم هل بده. با تمام توانت هلش بده. بذار همه بدبختیهات با قایق به جریان آب سپرده بشه. حالا قایق رو تماشا کن که میره وسط رودخونه و با جریان آب آروم آروم ازت دور میشه. دورتر و دورتر. میبینی؟ حالا دیگه فقط داری یک نقطه رو میبینی و کمکم محو میشه. تموم شد! همه چی تموم شد! حالا با یک لبخند چشمات رو باز کن و به دنیا بخند. تو دیگه سرمست و پیروزی! غرق آرامش و امید به آینده. دیگه چیزی وجود نداره که آزارت بده. همه چیز بر وفق مراده.
میتونی دوباره شروع کنی. حالا حِست رو به من بگو.
مرد به روانشناس خیره میشه و با بغض سرش رو بین دستاش میگیره و میگه: نه! اینطور نیست، هیچی عوض نشده. من همون بدبختی هستم که بودم… میفهمی آقای دکتر… همون بدبخت.
_ آخه چرا؟! مگه همه مراحل رو با هم نرفتیم؟ کجای کار اشکال داشت؟ نمیفهمم، چرا آخه؟
_آقای دکتر! من همه کارهایی که گفتین انجام دادم ولی وقتی خواستم مشکلاتم، بدبختیام، رنجهام و معضلاتم رو سوار قایق کنم و به آب بسپرم، نشد که نشد!
_چرااا؟!
_ چون سوار نشد. هر کاری کردم سوار نشد. آقای دکتر زنم حاضر نشد سوار قایق بشه. چکار باید میکردم؟ نتونستم سوارش کنم!!
حرفی باقی نمانده. پس دکتر سکوت میکند و به میزش خیره میشود?
طوبی
تاج زاده در روزنامه آرمان ملی: “اصلاحات دو پا دارد و يک پاي آن در جامعه و در ارتباط با مردم است و يک پاي ديگر اصلاحات در حکومت است تا امور را پيش ببرد و خواستههاي مردم را محقق کند.”
درسته آقای تاجزاده!
اصلاحات دو تا پا داره که یک پاش رو روی گلوی مردم گذاشته و فشار میده و با یک پای دیگهاش هم داره لگد میپرونه!
در ضمن دو تا دست هم داره که یکیش رو کرده تو جیب مردم و یک دست دیگهاش رو هم گذاشته زیر چونهاش و فکر میکنه چه اراجیف دیگهای میتونه سر هم کنه??
چقدر هم خواستههای مردم تا الان محقق شده!?
طوبی